Sunday, August 20, 2006

چشم اندازی در مه

ای که نزدیکی مث من به من اما خیلی دوری
خوب نگام کن تا ببینی چهره درد و صبوری
کاشکی می شد تا بدونی من برای تو چی هستم
از تو بیش از همه دنیا از خودم بیش از تو خستم
ببین که خستم غرور سنگم اما شکستم
کاشکی از عصای دستم یا که از پشت شکستم
تو بخونی تو بدونی از خودم بیش از تو خستم
ببین که خستم تنها غروره عصای دستم
....

1 Comments:

Blogger sohrab ghavami said...

نزدیکی اما خیلی دور

12:12 AM  

Post a Comment

<< Home