چشم اندازی در مه
ای که نزدیکی مث من به من اما خیلی دوری
خوب نگام کن تا ببینی چهره درد و صبوری
کاشکی می شد تا بدونی من برای تو چی هستم
از تو بیش از همه دنیا از خودم بیش از تو خستم
ببین که خستم غرور سنگم اما شکستم
کاشکی از عصای دستم یا که از پشت شکستم
تو بخونی تو بدونی از خودم بیش از تو خستم
ببین که خستم تنها غروره عصای دستم
....
1 Comments:
نزدیکی اما خیلی دور
Post a Comment
<< Home