رمه ام گم شده است
بر آن فانوس که اش دستی نیفروخت
بر آن دوکی که بر رفت بی صدا ماند
بر آن آئینه زنگار بسته
بر آن گهواره که اش دستی نجنباند
بهار منتظر بی مصرف افتاد
....
بر آن دوکی که بر رفت بی صدا ماند
بر آن آئینه زنگار بسته
بر آن گهواره که اش دستی نجنباند
بهار منتظر بی مصرف افتاد
....
1 Comments:
این چه شوریست که در دور قمر می بینم
Post a Comment
<< Home