Thursday, December 28, 2006

چه بوده آن گناه من که یار من نمی شوی

بیا لب وا کنیم هم غصه من بیا بیدار کنیم خوابیده ها رو
بیا آشتی بدیم ما قصه هامون تموم دستای از هم جدا رو
بیا گلخونه کن ویرونه ها رو که عمری جای زاغا رو بگیره
نمی خوام گلدون مادر بزرگم رو تاخچه از بوی غربت بمیره
....

2 Comments:

Blogger sohrab ghavami said...

بیا با هم بشینیم گوشه عشق
رفتن تنهایی رو نگاه کنیم

5:39 AM  
Anonymous Anonymous said...

چی بگم؟
واقعا جدی نمی دونم چی بگم...
جز اینکه شنیدن اهنگ های داریوش ادم و از خود بی خود می کنه
جز اینکه خوندن و زمزمه کردن اهنگاش ادم رو به یک عالم دیگه ای می بره

دلم می خواد ادامه بدی...
اداره ی این وب رو می گم.

همه ی شعرا رو خوندم دوباره و دوباره و همه رو دوبار ه و دوباره حفظ کردم
.

5:58 PM  

Post a Comment

<< Home