Monday, September 01, 2008

نیست باز آمدنم باز اگر خواهم رفت

طعم خيس اندوه .... اتفاق افتاده
يه آه خداحافظ .... يه فاجعه ساده
خالي شدم از رويا .... حسي منو از من برد
يه سايه شبيه من .... پشت پنجره پژمرد
اي معجزه خاموش .... يه حادثه روشن شو
يک لحظه فقط يه آه .... همجنس شكفتن شو
از روزنه اين كنجه .... خاكستري پر پر
مشغول تماشاي .... ويرون شدن من شو
برگرد كه برگشتن .... از فاصله دورم كن
يه خاطره با من باش .... يه گريه مرورم كن
از گرگر بي رحم .... اين تجربه من سوز
پرواز رهايي باش .... به ضيافت ديروز
به كوچه كه پيوستي .... شهر است و لبا لب شو
لحظه آخر لحظه .... شب عاقبت شب شد
آغوش جهان روبه .... دلشوره شتابان بود
راهي شدن حرف .... نقطه چين پايان بود