Monday, May 28, 2007

حرف عشق تو رو با کی بگم همه حرفا آخه گفتنی نیست

ر وصالت چه را بیاموزم در فراغت چه را بیاموزم
یا تو با درد من بیامیزی یا من از تو دوا بیاموزم
می گریزی ز من که نادانم یا بیامیز یا بیاموزم
چون خدا با توست در شب و روز بعد از این از خدا بیاموزم
در وفا کسی نیست تمام استاد پس وفا از وفا بیاموزم
....

Monday, May 07, 2007

دیگه از حرف زور طاقتم تاب شده و بد جور دلم گرفته

گیرم که در باورتان به خاک نشستم
و ساقه های جوانم از ضربه های تبرهاتان زخم بر داشته
با ریشه چه می کنید
گیرم که بر سر این بام بنشسته در کمین پرنده ای
پرواز را علامت ممنوع می زنید
با جوجه های نشسته در آشیانه چه می کنید
گیرم که می زنید گیرم که می برید گیرم که می کشید
با رویش ناگزیر جوانه چه می کنید
تمام بغض قناری ها صداتو تر سونده
اجاق کینه پاییزی گلاتو سوزونده
تو اون ستاره خاموشی که خواب تو رو برده
پیام سرخ شقایق ها تو قلب تو مرده
چشات مثه شبه بارونی دلت پر از غم پنهونی
مثل پرنده زندونی بخون به ناله دل
مثال تیغ گل زردم به شعر خسته بارونم
ببین که قایق امیدم نشسته بی تو به گل
غم غریبه کدوم غروبی که عطر پاییز گرفته بوی تنت
نگات به سوی کدوم ستارست که قلب پارت به زیرپیرهنت
من و تو چله نشین این شب پر از نور و امید
من و تو سایه غمگین غروب این همه هیچ
چرا به سفره ما دیگر نشانی از نان نیست به خاک غم زده شبنم نمی ز باران نیست
....

Tuesday, May 01, 2007

به اندیشیدن خطر مکن روزگار غریبیست نازنین

عشق به شکل پرواز پرندست
عشق خواب یه آهوی دوندست
من زائری تشنه زیر بارون
عشق چشمه آبی که کشندست
من می میرم از این آب مسموم
اما اون که مرده از عشق تا قیامت هر لحظه زندست
مرگ عاشق عین بودن اوج پرواز پرندست
....